نمایشگاه عکس علیرضا فانی
گالری خاک تابستان 1390
احسان قنبری فرد/لیسانس عکاسی دانشگاه تهران
هنر، آیینه ی تمام نمای آلام، لذات، ظرائف و رویدادهایی است که در بستر زمان جاری است. آنچه همواره و هر روزه از دریچه هنر رخ می نماید، نه شگفتی هایی ناشناخته و ناآشنا، که رخدادهایی هر روزه و همواره اند که در بستر سیال زندگی می غلطند و دامن هر رهگذار حاضر را می آلایند. گرچه مصداق های هنر در بیان های مختلف آن خالی از شادی و شاعرانگی و زیبایی نمایی نیست، اما به واسطه درون مایه عاطفی مخاطبان هنر و تاثیر دوچندان ناملایمات بر روحیات انسانی، وجه دردآلوده و زخم نمای هنر، همواره پررنگ تر و برجسته تر نموده و دیده شده است.
مروری ساده بر سیر هنر در تاریخ نشان میدهد که آثار مختلف هنری چه در قالب بیانی و نگارشی و چه در قالب تصویرگری، همواره تحت تاثیر شرایط مختلف اجتماعی و هنجارهای برجسته هر عصر بوده است. باورهای مختلف اجتماعی، سیاسی و دینی را نیز میتوان در زمره موثرترین عوامل ایجاد و ارائه آثار هنری در هر قالب و زبانی به شمار آورد. در تاریخ پر نشیب و فراز هنر، بررسی موقعیت و چیستی ماهیت انسان در عالم هستی، منجر به رخ نمودن منظره نگاری ها و شاعرانه های مبتنی بر عرفان بوده است. غلبه باورهای دینی و تاثیر شگرف آن بر آثار هنری را میتوان در اقوام و جوامع گوناگون چه در مسیحیت و چه در اسلام جست و جو کرد. تاثیر برجسته انسان محوری در آثار برجسته هنر روم و یونان نیز بر هیچ کس پیچیده نیست. بر این اساس دیگرگونیهای رخ داده در اجتماع را میتوان دلیل بروز تغییرات شگرف و ایجاد نقاط عطف در چگونگی و ماهیت آثار هنری دانست و از این منظر میتوان هنرمند را چشمی حساس و دقیق دانست که همراه با سایر انسانها، سوار بر جریان سیال زندگی در گذر است و با تکیه بر واقعیات و هنجارهای روزگار خویش، رخدادهایی را در بستر ذهنیات، باورها و گاه عواطف خویش ثبت و ارائه میکند.
مجموعه « یادبودی برای امروز » علیرضا فانی، در صراحت ساده عنوانش، تعلق خود را به جریان امروز اجتماع انسانی فریاد میزند و در کوتاه نوشته ای که بر پیشانی دارد، انفعال انسانهای امروزه را در قبال زندگی و گونههای فراموش شده و شاید ایدهآل آن به چالش می کشد. موضوعی که میتوان ردپایش را با نگاهی ساده در اکثر آثاری که این روزها رخ می نمایند، بررسی کرد. روزمرگی و سردرگمی انسان های امروز در هزارتوی جریان ها و حوادثی که از وجوه مختلف ایشان را درگیر و ناچار ساخته است، گویی دلیل عمده انفعالی تسلیم گونه در برابر این جریان قدرتمند و ناگزیر است.
علیرضا فانی همراه با تغییری که در نوع بیان آثارش رخ داده است، با گام نهادن در عرصه عکاسی صحنهآرایی شده به بیان دغدغههایی از این جنس پرداخته است. گرچه در مجموعه در جستوجوی معنا (2007, In Search of the Concept) نیز میتوان نشانههایی از این جنس عکاسی را در آثار وی یافت، اما مجموعههای دیگر او سرشار از نگاهی فراواقع گرا و ویرایشها و مونتاژهایی فراواقعی در جهت بررسی ماهیت انسان است. گویی آنچه غالب عکاسان امروز ایران را به ارائه آثاری روانشاختی و جامعه شناسانه سوق دادهاست، تاثیری عمیق نیز بر وی داشته است. تا آنجا که موجب شده است که علیرضا فانی دست از جستجوی معنا و رویا بشوید و انفعال مرگآور انسانهای همعصرش را در قالب این مجموعه تازه فریاد کند.