پایان نامه عکاسی کارشناسی ارشد
پروژه نظری : عکاسی و ادبیات(بررسی تأثیرات متقابل عکاسی و ادبیات داستانی بریکدیگر با نگاهی به داستانهای کوتاه معاصر ایرانی با تأکید بر آثار ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری)،معصومه آقایی؛ استاد راهنمای نظری: مهران مهاجر
پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران، شهریورماه1392
چكيده
پژوهش پیش رو به بررسی رابطه میان عکاسی و ادبیات داستانی، به طور خاص داستان کوتاه می پردازد. همچنین در نگاهی اجمالی رابطه عکاسی را با ادبیات در معنای عام تر(متن و زبان نوشتار ) بررسی و دسته بندی میکند.
هدف این پژوهش یافتن نشانه هایی از عکاسی در ادبیات داستانی و شناخت تاثیرات عکاسی بر عناصر داستان کوتاه است. بدین منظور مسیر رشد و تحول عکاسی و ادبیات داستانی در سه دوره رئالیسم، مدرنیسم و پسامدرنیسم پیگیری شده و با مقایسه نظریه های ادبی و عکاسی مرتبط با این سه دوره شباهتها و تاثیرات مشترک میان عکاسی و داستان کوتاه شناسایی شده است. بر مبنای نکات به دست آمده از این مقایسه خوانش جدیدی از آثار دو نویسنده معاصر ایرانی (ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری) ارائه شده و به ویژگیهای عکاسي گونه در این آثار اشاره شده است.
نتیجه نهایی حاکی از آن است که ویژگیهای عکاسی(مانند: واقع نمایی عکس، تصویر لحظه ای ، تداعی گری عکس) به صورت کلی در شکل گیری و توسعه سبکهای ادبی معاصر خود (رئالیسم، مدرنیسم و پست مدرنیسم) و نیز داستان کوتاه، نقش داشته است و به صورت جزییتر در عناصر داستانی ظاهر شده و در شکل گیری داستانهایی در قالب این سبکها سهیم بوده است.
عکاسی در پیدایش سبکهای جدیدِ داستان نویسیِ ایران، نقش پررنگی ندارد چراکه این سبکها در ایران تحت تاثیر آشنایی نویسندگان ایرانی با سبکهای جهانی شکل گرفت. اگرچه ویژگیهای عکاسي گونه کم و بیش در عناصر داستانی برخی داستانهای ایرانی وجود دارد، اما به صورت جریانی قوی و پیوسته و یا ویژگی سبکیِ منحصر به یک نویسنده خاص قابل شناسایی نیست.
واژه هاي كليدي: داستان کوتاه، واقع نمایی عکس، تصویر لحظه ای ، تداعی گری عکس، عناصر داستان، روایت
پروژه عملی : داستانهای کاغذی،معصومه آقایی؛استاد راهنمای عملی:مهرداد نجم آبادی
پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران، شهریور1392
گزارش پروژه عملي
داستانهای کاغذی یادبودی هستند از صفحات کاغذی کتاب، با کلماتی که در پسِ هرکدامشان داستانهایی نهان است. کلماتی که در چند سال أخیر بسیار شنیده ام، دغدغه ام بوده و گاه زندگی ام را تغییر داده است. معنی شان را در لابه لای صفحه های فرهنگ لغت می جویم، و می اندیشم که این تَن کاغذی، به زودی جایش را به صفحاتی نورانی، در محیطِ مجازی خواهد داد. کتابهای کاغذی در عصر دیجیتال رفتنی اند. می خواهم پرترهای داشته باشم به یادگار، از تَن کاغذی کتاب و کلماتی که هریک داستانی از جامعه ی امروز ایران به ذهن می آورند.
شیوه انجام کار
کلمات عکاسی شده در این مجموعه از فرهنگ دهخدا انتخاب شده است. لنز دوربین را در میان صفحه نیمه باز ( و گاهی باز) کتاب قرار دادهام و با لنز ماکرو ، از فاصله نزدیک و با عمق میدان کم، از کلمه مورد نظر عکاسی کرده ام؛ تا با بازی وضوح و عدم وضوح، بر کلمه مورد نظرم تأکید کنم . با توجه به تصور ذهنی ام از هر کلمه و مصداقهای آن، سعی کرده ام در پس زمینه، از رنگ مناسب با حال و هوای عکس در ذهنم استفاده کنم. عکسها در کادرهای مربع، به ابعاد 30×30 سانتیمتر و به صورت مجموعه های 2تایی، 3تایی و یک مجموعه 9تایی ارائه شده اند.