یادداشتی بر نمایشگاه «درباره منظره» مهران مقیمی در گالری ایرانشهر تهران

فائزه قجاوند – مردادماه 1396

 

عکس‌­‌های مناظر، می‌توانند روایتگر سه واقعیت باشند: جغرافیا، اتوبیوگرافی و استعاره. گاهی جغرافیا به تنهایی خسته کننده است، اتوبیوگرافی غالباً چیزی مبتذل و کم اهمیت است و استعاره نیز می‌تواند شک‌برانگیز باشد. اما این سه واقعیت درکنارهم، باعث تحکیم و تقویت یکدیگر می‌شوند و ما را در جهت پاسداری و بکر نگهداشتن آنچه به خاطر آن تلاش می‌کنیم- عشق به زندگی- یاری می‌کنند. ( رابرت ادمز- کتاب زیبایی در عکاسی)

پیش از ورود به نمایشگاه، تصویر روی پوستر است که پیش­ فرض­ هایی برای بیننده ایجاد می­ کند؛ گویی این اعلان حرف اول و آخر را در ارادت عکاس به بیان تصویریِ رابرت ادمز، عکاس آمریکایی، زده است. مهران مقیمی که به عقیده    قبل از آن که عکاس باشد پژوهشگر و دانش‌پذیر این حوزه از هنر است، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد عکاسی است و سال­هاست در پی آموختن و مطالعه در این حوزه بوده است.

پنج مجموعۀ حاضر در این نمایشگاه محصولِ چهارسال تلاش این عکاس را در بررسی تاریخی، محتوایی و تکنیکی ژانرهای مستند و منظره نشان می‌دهد. عکس هایی که در قالب چند مجموعه به صورت پیوسته طی سال‌های اخیر در ایران و در فصول مختلف گرفته شده‌اند. تصاویری که به صورت بهت‌آوری مخاطب را به سوی تجربه و نگاهی متضاد با منظرة صرفاً زیبا سوق می‌دهند. نگاه واقع­گرای عکاس و پرهیز او از احساسی‌سازی، تجربه تازه‌ای از طبیعت را برای ما ممکن می‌کند؛ تجربه‌ای­‌ که می‌کوشد همزمان  از تاثیرات عاطفی خاص منظره‌ها بکاهد و از بیان جلوه‌های دراماتیک و انگیزش‌های حسی دوری­ کند. این رویارویی مارا یادآور می‌شود که «درباره منظره» صرفاً به عکس‌های زیبا نپرداخته است و تاریخ و مطالعه اصل جدایی‌ناپذیری‌ در کل کارنامه مهران مقیمی است و لازمه تماشای عکس‌هایش دانش عمیقی حاصل از تجربه و تاریخ عکاسی است.

 

ضدمنظره آغاز روبه‌روشدن با واقعیتی است که نشان می‌دهد می‌توان برخلاف جریان منظره کلاسیک یا به اصطلاح «خوش منظره» پیش رفت درحالیکه عکاسی همچنان ماهیت خویش را حفظ نماید. در واقع عکس‌های ضدمنظره آنجا معنادار است که بدانیم عکاسی منظرۀ ناب چگونه بوده  است و این دگردیسی تا چه حد در تضاد با منظره زیبا  قابلیت نمایش دارد. عکس­هایی که مارا وا می­ دارد از لذت توصیفی مکانی در طبیعت چشم بپوشیم و وارد دنیایی از ناگفته­ های منظره زیبا شویم. توجه عکاس به ضدمنظره و دخالت در بهم ریختگی قواعد کلی، هوشمندی او را از این جهت نشان می­ دهد. هوشمندی در انتخاب­ صحنه هایی که با احترام به عکس­های زمین­ نگاران قدیم همراه است.

اما آیا این عکس­ها که نماینده­ ی ضد منظره­ اند چشم­ نواز نیستند؟ این احساس شعف و برانگیخته شدن مقابل چنین طبیعتی از کجا می‌آید؟ آیا متریال­های به کارگرفته­ شده این قابلیت را داشته­ اند که منظرۀ زیبا را به چیزی قابل لمس تبدیل و فاصله میان مخاطب و اثر هنری را کم کند؟

مهران مقیمی طی سال­ها تجربه در ژانر منظره، به عکاسی «خوش­ منظر» اکتفا نکرده و سیر ایده­ هایش را در نمایش حاشیه و عبور از نیوتوپوگراف­ها و حتی عکاسان منظره شهری می­ توان دید. رگه­ هایی که اتصالی به­ جا به تاریخ عکاسی را نشان می­ دهد؛ و اگرچه این اتصال گاه تکرار یا تقلید را تداعی می­کند، مخاطب را در پذیرش این­گونه تصاویر متقاعد می­ کند که درختان یا ریشه­ هایی در کناره­ های شهرها که گویی نه در دل طبیعت جای دارند و نه در دل فضای سبز انسانی، همچنان زنده هستند. نوع چیدمان این تصاویر ممکن است دریافت مخاطب را به سمت زیبانمایی و رویکرد های فرمی هدایت کند، درحالی­که با شیوۀ ای جدید در ارائة منظره­ هایی روبه­ رو هستیم که در عین مردگی و خاموشی و غم­ گستری، زیبا، آرام و دل­ انگیزند و میل به تماشا را برمی‌انگیزند. تکنیک ارائه و دقت در نوع چاپ و حساسیت این عکاس در ارائة تصاویرش بیانگر این نکته است که برای او امور فنی در کنار اندیشة عکاسی توامان مهم است و از غفلت و کاستی به دور است.

 

«آنجا ­که زمین آب را ملاقات می­ کند» چرخشی­ است مقابل عکس های سیاه و سفید. تصاویر رنگی با ابعادی بزرگ در قالبی دو یا سه لتی، همگی اشتیاق مارا برمی­ انگیزد که سراغ منظره جدیدی خواهیم رفت؛ اما این خیالی باطل است که تصور شود این مجموعه جدا از مسیر کلی عکسهای نمایشگاه است. عکس­هایی که به نظر می­ رسد خوش­ منظرند، اما دستخوش سردی و ملالی شده ­اند که ویژگی خاص این نوع عکاسی است. عکس­های مهران‌ مقیمی ظاهرا در لفافه پنهان می‌مانند و عاری از احساسات حاکم بر محیط و تجمل­ گرایی ­اند. درعین حال، عکاس کاملاً به محیط واقف و آشنا بوده، حضورش در مناظر متنوعی که از آنها عکاسی کرده حس می‌شود، زیست خود را تماماً  به آنها بخشیده و با آگاهی کامل عکسبرداری کرده است.

این مسأله ممکن است روند کاری او را دچار تشتت کند .چراکه خوی طبیعت گاه وحشی و از کنترل منطق انسانی خارج است. شاید اگر احساس گرمی و آشنایی با محیط را در تصاویرش کمتر می­ کرد و به اتصال خود رخدادهای طبیعی بدون کنترل بیشتر می‌پرداخت، ما همچنان با تصاویر جدیدی از مناظر پیرامونمان برخورد می‌کردیم.

تنوع نگاه مهران مقیمی در انتخاب مکان­های مختلف ایران طی سال­های متوالی، کار او را برجسته می‌کند زیرا می‌توان در آن گونه­ ای اندیشه و بیانی پایدار از یک عکاس ایرانی را یافت. به آن اعتماد و تحسینش کرد.

دیدن این مجموعه‌ها خالی از لطف نیست چراکه تشنگی و تسلیم در برابر منظره‌ای را که برای همۀ ما آشنا است برمی‌انگیزد و شوق دوباره دیدن آن را ایجاد می‌کند.

منبع عکس ها: سایت تندیس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *