مدرســــه

پایان نامه عکاسی کارشناسی ارشد

 

عنوان پایان نامه نظری: تأثیرات جنگ تحمیلی بر روند عکاسی مستند ایران، مهرداد مرادی؛ استاد راهنمای نظری: حمیدرضا نوروزی‌طلب، استادان مشاور: زنده‌یاد بهمن جلالی،  مهران مهاجر
پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران، اسفند‌ماه  1388

چکیده

این پایان‌نامه با این فرض که جنگ تحمیلی از جهاتی بر عکاسی مستند ایران دارای تأثیراتی بوده است، نگارش شده است. با توجه به این که سایر تحقیقات پیشین در این زمینه بیشتر پیرامون معرفی عکاسان جنگ بدون تحلیل آثار آنان بوده است، ارائه‌ی پایان نامه‌یی که به تأثیرات جنگ بر عکاسی مستند بپردازد، می‌تواند سودمند باشد. با جست‌و‌جو در نشریات و کتاب‌های مرتبط با تاریخ عکاسی مستند و عکاسی جنگ در ایران و همچنین انجام مصاحبه با برخی از عکاسان و صاحب‌نظران ایرانی بخش‌های این پایان‌نامه تدوین شده است. برخلاف سایر رسانه‌های هنری، عکاسی طی جنگ تحمیلی، به دلیل قابلیت بالای استنادی آن، مورد توجه سازمان‌های دولتی قرار گرفت و باعث جذب عکاسان ایرانی به سوی میادین جنگی شد. همین امر از جنبه‌های مختلف بر رشد کمی و کیفی عکاسی مستند در ایران تأثیر در خور توجهی داشته است. بدون شک پیدایش آرشیوهای عکس، تأسیس نهادهای مرتبط با عکاسی مستند و جنگ، انتشار کتاب‌ها و آلبوم‌های بسیار و… را بدون وجود جنگ تحمیلی امکانپذیر نبود. پایان‌نامه‌ی حاضر به گوشه‌هایی از تاریخ عکاسی معاصرایران اشاره نموده است با این امید که تجربیات عکاسی مربوط به جنگ تحمیلی با هدفمندی و انسجام بیشتر در سایر زمینه‌های مشابه در ایران به کار گرفته شود.

کلیدواژه‌ها: عکاسی مستند ایران، عکاسی جنگ، عکاسان جنگ تحمیلی، مجموعه عکس‌های جنگ‌تحمیلی، عکس جنگ.

 

عنوان پروژه‌ی عملی: مدرســــه، مهرداد مرادی؛ استاد راهنمای عملی:  مهران مهاجر
پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران، اسفند‌ماه 1388

گزارش پروژه عملی

مدرسه

مدرسه همیشه یادآور خاطرات تلخ و شیرین روزهای کودکی، نوجوانی و جوانی ماست . همه‌ی ما این فضا را تجربه کرده ایم، و عکس می تواند فرصت مرور دوباره‌ی این خاطرات را به ما هدیه کند.

ثبت چنین فضایی نیاز به درک صحیحی از آن دارد؛ درکی که در اثر تکرار حضور و تفکر و تعمق در زوایای پیدا و پنهان آن به وجود می آید. هرکس با پای نهادن در حیاط مدرسه، پای به حیات کودکی خود می نهد و با مرور تجربیات خود از آن، مقایسه‌ی لحظه به لحظه یی از دوره‌ی خود و دوره‌ی اکنون انجام می دهد.

حضور در این فضا برای نگارنده، تجربه‌ی مضاعفی به حساب می آید. تجربه‌یی که در اثر دوازده سال محصلی و دوازده سال معلمی به دست آمده است. بیست و چهار سال حضور در کنار نیمکت‌های چوبی، اطلاعات نگارنده را نسبت به آن فضا، به اندازه‌یی رسانده است که بتواند در آن، نمادها و ویژگی‌های منحصر به فردی را پیدا کند.

برای آن که مدرسه به عنوان موضوع در قاب دوربین قرار گیرد، در ابتدا سعی کردم که ارتباط دانش آموز و مجموعه‌ی آموزشی با دوربین و عکاسی راحت و عادی شود. به همین دلیل، مختصری در خصوص دوربین، عکس، وعکاسی برایشان توضیح دادم. زیرا آنان باید دوربین و عکاسی را درک می‌کردند تا از آن گریزان نباشند .

در جلسات بعدی، به نیت پذیرفتن عکاسی از سوی دانش آموزان و همکاران، دوربین رابا خود به کلاس می‌بردم. بدون آن که استفاده شود. تا ضمن عادی شدن حضور این غریبه، کنجکاوی افراد نیز برانگیخته شود. کار به جایی رسید که خود این افراد، برای رفع نیازهای ذهنی خود، داوطلب شدند که به عنوان موضوع عکاسی، در مقابل دوربین قرار گیرند تا حضور در این قاب را تجربه کنند. اما هنوز گروهی از مدیران، معلمان و دانش آموزان بودند که چندان تمایل به پذیرش این مهمان ناخوانده نداشتند و نارضایتی خود را یا بروز می دادند و یا در عالم همکاری و رفاقت، آن را فرو می خوردند.

در مرحله‌ی بعدی، دوربین به عنوان یک ابزار کار به دانش آموزان و سایرین معرفی شد و در حضور آنان مورد استفاده مختصر قرار گرفت؛ با عکاسی از همه چیز. به تدریج، فضای عکاسی بزرگ و بزرگ‌تر می شد و به حیاط، پیش از شروع درس، زنگ تفریح، استراحت و صبحانه‌ی معلمان و حتی ساعات تعطیلی مدرسه نیز کشیده شد. تابستان نیز که ـ به واقع، تعطیلی مدارس محسوب می شود ـ به عنوان موضوعی در خور توجه، مورد بررسی قرار گرفت و اتفاقاً فضاهای جالبی از دل آن بیرون آمد.

مدرسه و آموزش دارای زوایای پیدا و پنهان فراوانی است که نگارنده به هیچ وجه نمی تواند ادعا کند که کلیه‌ی آن‌ها را دیده و به تصویر کشیده است. اما می توان به این نکته اشاره کرد که بعضی از مسایل و مشکلات درون مدرسه، به دلیل شغل نگارنده ـ به عنوان دبیر رسمی آموزش و پرورش ـ بالاجبار مورد سانسور واقع شده اند. شاید هم دلیل دیگر عدم ارائه‌ی آن ها، محدودیت در تعداد آثار بوده باشد.

 نگاه موجود در این آثار، زاییده‌ی زندگی در فضای مدرسه، چهار یا پنج روز در هفته، و در طول سال تحصیلی است؛ فضایی که روز به روز در حال تغییر است و می توان آن را به دوره‌ی گذار تعبیر نمود. البته باز هم می توان نکات جالب توجه پیشین را در فضای امروزی دید؛ بازهم تکلیف، بازهم تقلب، باز هم فقر، باز هم لذت نمره‌ی بیست، باز هم بیزاری از مدرسه، باز هم لذت حضور در مدرسه، باز هم معلمان عاشق، باز هم معلم های بی علاقه، باز هم …

در مدرسه‌ی امروزی می توان آگاهی های حاشیه‌یی دانش آموزان را به وضوح مشاهده کرد. آگاهی‌هایی که رنگ و لعاب جدیدی را به افکار این جماعت داده است.

عکس‌های حاضر، حاصل هفده ماه عکاسی در چهار مدرسه‌ی شهر تهران در مقطع تحصیلی راهنمایی است؛ سه مدرسه از منطقه ی پانزده، و یک مدرسه هم از منطقه‌ی شش. مدارس منطقه‌ی پانزده در طول سال تحصیلی عکاسی شده‌اند و مدرسه‌ی منطقه‌ی شش نیز طی دو جلسه از صبح تا ظهر مورد عکاسی قرار گرفته است.

تصاویر موجود در این پروژه را، به صورت رنگی و دیجیتالی عکاسی کرده‌ام. در آغاز، چنین به نظر می رسید که می توان فضایی تلخ را در قالب عکس سیاه و سفید به نمایش گذاشت. اما در ادامه، دیده شد که فضای رنگی می تواند فضای زنده تر و امروزی تری را نشان دهد. ضمن آن که رنگ، الزاماً برای نمایش شادی ها نیست. رنگ نمادی برای نشان دادن خود زندگی است و هر رنگی در جایی می تواند مفهوم خاصی را به نمایش بگذارد.

روال عکاسی در این هفده ماهه، به گونه‌ای بوده است که در آغاز، تعداد عکس های گرفته شده، خیلی زیاد بود. اعتراف می‌کنم که دلیل این تعداد عکس، هیجانم از جذابیت موضوع بوده است. اما هر چه به میانه‌ها و پایان مسیر نزدیک تر می‌شدم، تعداد عکس‌ها کم و پخته‌تر می‌شدند. می توان گفت که در هفته‌های پایانی این پروژه، بیشتر به دنبال تکمیل مجموعه‌ی خود بوده‌ام.

عکس‌های حاضر از میان بیش از هفتصد قطعه عکس و طی بیش از بیست جلسه بحث و گفت‌و‌گو انتخاب گردیده‌اند.

امید است آثار ارائه شده، به عنوان تجربه‌یی در معرفی فضای مدرسه، مورد نظر استادان و علاقه مندان قرار گیرد .

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *