عکاسی دیجیتال و زندگی روزمره

عباس امیری

 

ما در دنیایی زندگی می کنیم که روزانه با بمباران تصویر همراه است. در دنیای دیجیتال چرخه ای از اطلاعات شکل گرفته که توسط دنیای دیجیتال ترسیم و نظمی ارگانیک به خود می گیرد و باعث شکل گیری ادراکی جدید، از زندگی شده است. این ادراک جدید، زندگی روزمره ما را دگرگون ساخته و معنای تازه به آن بخشیده است. رسوخ دنیای دیجیتال در میان لایه های مختلف اجتماع، فاصله بین آثار و بیننده را به حداقل رسانده است. لذا این امر محبوبیت دیجیتال در میان دو گروه تولید کننده و مصرف کننده را افزایش داده و در کنار این نوع رابطه، آمیخته شدن دنیای دیجیتال با شبکه های مجازی، منجر به ایجاد نوعی ” فرهنگ مجازی” با حالات رفتاری و روان شناختی جدید گردیده است.1

حساسیت جدید زندگی روزمره

همچنان که دنیای دیروز شرایط زندگی را مشخص می کرد و نشان می داد که زیستن می بایست بر طبق چه مفاهیمی باشد، دنیای امروز نوع زیستن متفاوتی را پیشنهاد می کند. از همین رو متفکری چون سوزان سونتاگ2 زیستن در جهان امروز را بسیار دشوار می یابد. او برای زیستن در چنین شرایطی پیشنهاد می کند به نوع “جدید حساسیت”3 مجهز شویم. امروزه زندگی مدرن به دلیل درهم آمیزی همه وجوه حیات، خواسته های انسان را به سرعت رفع می کند. در این میان شکل گیری دنیای دیجیتال سهم زیادی در رفع نیازهای روزانه را بر عهده دارد. توده عظیمی از جامعه، درگیر این ره آورد جدید علمی هستند. هر کسی بر اساس استعداد و به فراخور نیازهای خود از دنیای دیجیتال استفاده می کند.

سادگی و کارایی بالای دیجیتال، باعث کاربرد گسترده آن میان شاخه های مختلف هنر شده است. تا حدودی هنرمندان قدیمی و اکثر هنرمندان جدید به شکل وسیعی از رایانه، چاپگرهای پیشرفته، مولتی مدیا و فضای سه بعدی استفاده می کنند. عکاسی نیز به دلیل تاثیر شدید تکنولوژی بر ابراز آن، توانسته به عنوان هنری موثر و کاربردی، در بستر امور روزمره زندگی مطرح شود. کاربرد دوربین به گونه ای است که گویی فرد از دوربین همچون سلاحی، برای شکار صحنه های زندگی روزمره کمک می گیرد. در نتیجه ی”حساسیت جدیدی” که به وسیله دوربین دیجیتال ایجاد شده و گسترش یافته است، افراد می توانند به راحتی جنبه های پر نشاط و سر زنده ی زندگی خود را به تصویر کشند. هر چند عمومیت یافتن این ابزار در میان مردم باعث می شود که عکس های دیجیتال تکراری و کلیشه ای شود، اما بر خلاف عکس های عکاسان بزرگ، مملو از خلاقیت و تجربه های روزمره ی پی در پی است.

دموکراسی دنیای دیجیتال

روند تولید عکس از زندگی روزمره و امکان به اشتراک گذاشتن آن در دنیای مجازی، باعث شده است که عکاسی از انحصار افراد حرفه ای خارج شود و در نتیجه وارد لایه های مختلف اجتماع شود. امکان به تصویر کشیدن اتفاقات روزمره (که قبلا توسط افرادی خاص انجام می شد)، منتهی به گسترش عکاسی مستند شده است، فرایندی که با دوربین های کوچک دیجیتال و دوربین های تلفن همراه توسط عادی ترین افراد جامعه بسط پیدا می کند. حساسیت تصویری جدیدی که بوسیله دوربین ایجاد شده، نوعی گفتمان تصویری را ایجاد کرده است، که این گفتمان تصویری باعث کمرنگ شدن زبان گفتاری در زندگی روزمره می گردد.

 اگر به این ویژگی عکاسی دیجیتال در سطح کلان بنگریم، متوجه می شویم که سبب زوال اقتدار فرهنگی شده است، فرهنگی که قبلا بر اساس تصاویر افراد متخصص و خاصی شکل گرفته بود. امری که نتیجه توسعه دنیای دیجیتال و مشارکت مردم در پروسه تولید عکس است.4 پروسه ای که همگی حتی کودکان، پیرزنان و پیرمردان را قادر می سازد از فرصت های برابر آن استفاده کنند. بنابراین دنیای دیجیتال دارای دموکراسی ویژه ای است که باعث گسترش عکاسی دیجیتال شده است.

موضوعات پیش پاافتاده

ورود عکاسی به عمیق ترین و خصوصی ترین لایه های زندگی افراد عادی جامعه، منجر به تولید انبوه تصویر می شود. گستردگی موضوعات در حدی است که گویی موضاعات خود به سمت دوربین می آیند. سوژه ها اگر چه همیشه اموری عادی و پیش پا افتاده هستند، اما در برگیرنده ی گوشه های ناپیدای زندگی بوده و باعث ایجاد دیدگاه های تصویری متفاوت می شوند.

با کنار هم چیدن تصاویر روزمره می توان به پازل متنوعی رسید. اگرچه این تصاویر اموری عادی را نشان می دهند، اما جنبه ی اسنادی آن ها حکایت از برهه ای تصویری- تاریخی از مردمانی است، که دغدغه ی جدی آن ها، ثبت لحظات زندگی خود است. این تصاویر در عین سادگی دارای مهمترین اطلاعات جامعه شناختی، فرهنگی و تصویری، با اصالت ویژه ای هستند.

اما دلیل گسترش این فرایند چیست؟ آنچه این گستردگی را امکانپذیر می کند، آسایش، خوشحالی و حس تصنعی آن است. در این تصاویر نباید به دنبال معنایی عمیق و ویژگی های هنری خاصی بود که از عکاسی هنری انتظار می رود. سادگی تصاویر و موضوعات پیش پاافتاده، ایده ی هنر کیچ را به ذهن متبادر می کند. هنر کیچ می کوشید با شیوه ای قابل فهم و دوست داشتنی ما را بر سر شوق آورد و آسایش و احساس را جایگزین بیان هایی از یک مفهوم پرمحتوای بشری و معناهای عمیق انسانی سازد.

دوربین عکاسی برای فرد غیر حرفه ای وسیله ای برای ورود به قلمرو عکاسان هنرمند نیست، بلکه وسیله ای برای بازنمود است، که تصویرسازی از زندگی را ممکن می سازد.

موزه دارانی با گالری های قابل حمل

نیک می دانیم که موزه ها و گالری های عکس چه حد و مرزی برای خود ترسیم کرده اند. اما این محدودیت در دنیای دیجیتال به فرصت تبدیل شده است. هر فردی با صرف اندک زمانی می تواند پروفایل شخصی خود را در اینترنت بسازد و عکس های خود را منتشر کند. اگر موزه ها امکان عرضه تصاویر را به افراد عادی نمی دهند، دنیای دیجیتال بدون هیچ هزینه و محدویتی تمام امکانات خود را در اختیار کاربران خود قرار می دهد. از طرفی میزان بازیدکنندگان از این تصاویر بسیار بیشتر از بازدیدکنندگان موزه ها و گالری های عکس است. موزه یا گالری شخصی افراد به جز فضای سایت های اینترنتی، می تواند در گوشی تلفن همراه شخص برپا شود و فرد در حالی که بر صندلی اتوبوس نشسته، عکس های خود را به مسافر بغل دستی اش نشان دهد. بنابراین نقش واسطه های برج عاجی (موزه و گالری) در این پروسه بسیار کم رنگ شده و دیگر جایی ندارند.5

 

فرهنگ در به در

بی گمان حضور عکاسی دیجیتال باعث زوال شیوه های قدیمی، که در اختیار و سیطره افراد خبره بود، شده است. عمومیت یافتن عکاسی دیجیتال امری خوش آیند است، که منجر به مشارکت همگانی در فرایند عرضه، ثبت و ارائه تصویر می شود. عکاسی دیجیتال گونه ای از فرهنگ تصویری را به وجود می آورد که حاصل آمیخته شدن تصویر و اینترنت است. این فرهنگ تصویری باعث ایجاد و رشد شبکه های اجتماعی در بین کاربران اینترنت شده است. در این شبکه ها، عکس های روزانه، مهمترین رکن محسوب می شوند.

شبکه های اجتماعی بر محور سرگرمی روزانه بوجود آمده اند. هر کاربر در این شبکه ها پروفایلی شخصی دارد. فرد چون جاسوسی (یا زندانی و زندانبان خود) بی رحمانه پرده از لایه های مخفی و خصوصی زندگی خود بر می دارد.6 رقابتی که در میان کاربران بوجود می آید، باعث تداوم استفاده مستمر از اینترنت می شود. آنچه در این عکس ها مهم به نظر می رسد توصیفی از “خود” است.

رولان بارت7 در کتاب پیام عکس تاکید می کند که: «واقعیت عکس همان آن جا بودگی است…”این بوده است” به سادگی بر “این من هستم ” چیره می شود.”.8 اما انتشار تصویر از خود، که به شکل پیوسته و تقریبا روزانه انجام می گیرد، خلاف نظر بارت را نشان می دهد؛ در دنیای مجازی مکان کم رنگ می شود و زمان پر رنگ تر. فرد به طور پیوسته خود را در لحظه به تصویر می کشد، واقعیت مکانی تحت تاثیر شخص قرار می گیرد و چرخش معنای تصاویر در میان جامعه از” آن جا بودگی” به “این من هستم” تغییر می یابد. این امکان دنیای دیجیتال، حاصل گره خوردن عکس و اینترنت بوده و باعث ایجاد و تحریک “خود شیفتگی” و حس “انتشار خود” در سطح وسیع می شود. امری که باعث “لذت بخش کردن” فضاهای مجازی با توجه به سرعت آن شده و نیاز روزانه به تکرار این امر، وابستگی به این فضاهای مجازی را تشدید می کند.9 این امکانی است که توسط دوربین های ساده و سبک دیجیتال و نیز تلفن های همراه صورت پذیرفته و به بواسطه ی اینترنت جریان می یابد.

 

نقد دیجیتالی

  هر فردی می تواند به راحتی تصویری را از خود یا منظره ای بگیرد و همان لحظه در سایتی یا  شبکه ای اجتماعی (فلیکر و فیس بوک10 یا راک ملت11) قرار دهد و پس از چند لحظه منتظر نظریات کتبی از طرف دوستان خود باشد. در واقع رابطه ای شکل می گیرد که حاصل تعاملی دیجیتالی است. در این فرایند بیننده آن چنان درگیر صحنه ی پیش روست که گویی جزیی از اثر است. به نظر می رسد هر عکسی در شبکه های مجازی بدون اظهار نظر بی ارزش می باشد. وجود نظرات متعدد، به این تصاویر ارزش می دهد و این معیار سنجش و “اعطای شان”12 در دنیای دیجیتال است. هر چند که به قول بارت برای خوانش عکس نیاز به “سواد”  خواننده است،13 اما برای این تصاویر حداقل سواد، کافی به نظر می رسد. افرادی که اظهار نظر می کنند و به اصطلاح داور هستند، صاحب ذوق های آزاد هستند. بدین معنا که داورهایی از پیش تعیین شده و دارای ایدئولوژی خاصی نیستند. بنابراین این امکان فراهم می آید که به عکسی از منظرهای متفاوت نگریسته شود. فرد، دیگر از نقد شدن نمی ترسد. اما باید در نظر داشت که دیدگاه های کاربران بسیار سطحی و اکثرا با تعارفات بیهوده همراه است. این امر باعث می شود نقد تصویر به صورت امری جدی مورد توجه قرار نگیرد. از طرفی در این فضا امکان دخل و تصرف و پاک کردن نظریات کتبی نیز وجود دارد. در هر صورت به هم پیوستن تصویر- متن و امکان اظهار نظر به شکل آنلاین در سطحی وسیع، شیوه ای جدید از نقد است که مختص دنیای دیجیتال بوده و نشان از وجود نوعی دیگر از دموکراسی در فضاهای مجازی است.

تاملات پایانی در زیبایی شناسی زندگی روزمره

جهان جدید یک جهان صنعتی است؛ این جهان صنعتی روابط مدرنی را در خویش ایجاد کرده و در نهایت بر زندگی و هنر آدمیان تاثیر به سزایی گذاشته است. هنر می تواند طیف وسیعی از فعالیت ها را شامل شود. جان دیویی14 فیلسوف آمریکایی از” آبیاری گل ها و گیاهان”،”مرتب کردن رختخواب” و “بازی فوتبال”  به عنوان هنر نام می برد، چون عامل ایجاد “شور و هیجان” اند و زندگی را زیبایی شناسانه می کنند. 15اگر چه این مثال ها مواردی ساده و روزمره را نشان می دهند اما به دلیل ایجاد شور و هیجان، در زندگی روزمره اهمیت پیدا می کنند. می توان گفت که عکس های دیجیتالی نیز چنین خاصیتی دارند.

  وفور عکس های دیجیتالی باعث زیباتر شدن زندگی و قابل قبول تر کردن آن شده، لذا معیار جدید همانا “زیباتر کردن زندگی روزمره”16 است. گویی زندگی به اثری هنری تبدیل می شود که هر لحظه ثبت و ارائه می شود. این امر ضمن در هم آمیختن واقعیت و خیال، عواطف انسانی و لذت های شخصی را نیز به هم نزدیک می کند. انسان امروزی از طریق تصویر می خواهد هر لحظه از زندگی خود را خلق کرده و در انظار عمومی قرار دهد. با این حال تولید انبوه عکس باعث بی تفاوتی نسبت به نگهداری این تصاویر شده است، گویی تصاویر دیگر، بار “خاطره” ندارند و پس از مدتی از حافظه رایانه ها پاک می شوند. با این همه عده ای، این هویت جدید عکاسی را به عنوان وجهه دردناک عکاسی دیجیتال وصف کرده اند. این بی تفاوتی باعث شده که نگرش عکس – خاطره مختص آلبوم های قدیمی باقی بماند.

زیبایی شناسی “در و با ” زندگی است؛ بنابراین در آمیخته شدن امکانات و پیشرفت های دنیای جدید با زندگی روزمره، منظری جدید برای انسان بوجود آورده است. عکاسی دیجیتال توانسته گوشه های مختلف زندگی روزمره را در بر گیرد، پوشش دهد و منتهی به لذت شود. شاعرانه ساختن امور پیش پا افتاده زندگی، انتظاری است که از هنر می رود. والتر بنیامین،17 متفکر معروف، مسئله را این گونه بیان می کند: «وظیفه هنر عبارت است از نشئه مندی18 کردن و شعری ساختن امر پیش پا افتاده در جهان رویایی مصرف انبوه»19، امری که هنر دیجیتال به طور عام و عکاسی دیجیتال به طور خاص در حال انجام آن است.

 

 

 

 

 

 

 

 

پی نوشت ها:

1-بنگرید به: “اینترنت در زمینه و بافت روان شناختی،” در پاتریشیا ولیس، روانشناسی اینترنت، ترجمه فضل الله قنادی، بهنام اوحدی و حمیرا صفوی همامی، تهران: نشر نقش خورشید، 1382.

2Susan Sontag (1933 –2004)

3- سوزان سانتاک، “یک فرهنگ و حساسیت جدید،” ترجمه نیما ملک محمدی، حرفه و هنرمند: نشریه هنرهای تصویری، شماره 16، ص165.

 4- خوزه اُرتگایی گاسِت،  طغیان توده‌ها، از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، ترجمه حسین بشیریه، تهران: نشر نی، 1382، ص 221.

5-نادر شایگان فر، “جایگاه موزه در تاملات زیبایی شناسانه ی جان دیویی،” نیم سالانه زیباشناخت، سال دهم، شماره 21، زمستان 1388، ص 91.

6- بنگرید به: مشل فوکو، مراقبت و تنبیه، تولد زندان، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران: نشر نی، چاپ هشتم، 1388، فصل سوم.

7- Roland Gérard Barthes (1915 –1980)

8 – رولان بارت، پیام عکس، ترجمه راز گلستانی فرد، تهران: نشر مرکز، چاپ اول، 1389، ص ص 50-51..

9- بنگرید به: “روانشناسی اعتیاد در فضاهای روان شناختی همگام،” در پاتریشیا ولیس، پیشین، فصل نهم.

10- flickr، facebook،  دو شبکه مجازی اجتماعی  هستند که در آن اشتراک گذاری عکس برای همه امکان پذیر بوده و دارای قابلیت درج نظر مخاطبین در مورد تصاویر است.

11- RockMelt مرورگری است برای کاربران فیس‌بوک و توئیتر که در دو سوی صفحه آن دو نوار باریک گنجانده شده است.

12- Conferring of status.

13- رولان بارت، پیشین، ص 27.

 

 

14- John Dewey (1859 –1952)

15- نادر شایگان فر، پیشین، ص 99.

16- میک فدرستون، “زیبایی شناختی کردن زندگی روزمره،” ترجمه مهسا کرم پور، ارغنون: ویژه نامه فرهنگ و زندگی روزمره 1، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، 1386، ص 189.

17- Walter Bendix Schönflies Benjamin (1892 –1940)

18- Intoxication

19- نادر شایگان فر،”تقابل های سنتی دو متافیزیک، دو فرهنگ و دو هنر،” نیم سالانه زیباشناخت، سال نهم، شماره 19، زمستان 1387، ص 221.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *