نازنین زنگی آبادی
عکاسی در سالهای ميانی قرن نوزدهم در اروپا اعلام رسمی و تنها سه سال بعد وارد ایران شد. نخستين عکسها به شيوهی داگروتيپ در کاخ سلطنتی تهران، توسط ديپلماتی روس به نام نيکلای پاولوف، در سالهای پایانی پادشاهی محمدشاه قاجار (1258ق/ 1842م) از شاه و درباريان گرفته شد. پس از به سلطنت رسيدن ناصرالدينشاه، صدراعظم کاردان و لايق او، ميرزا تقیخان اميرکبير، بعد از آرام شدن نسبی اوضاع داخلی، اصلاحاتی که جرقههای آن سالها پیش زده شده بود را با قدرت بیشتری، پیگرفت. گل سر سبد این اصلاحات را تأسيس مدرسهی دارالفنون دانستهاند. اين مدرسه، که يک پلیتکنيک به شيوهی اروپايی بود، در تهران (1268ق/ 1851م) تأسيس شد و بعدها عکاسی در برنامههای درسی آن گنجانده شد. نخستين دست اندرکاران عکاسی در ايران، اروپاییهایی از فرانسه، اتريش و ايتاليا بودند که در اين مدرسه تدريس میکردند؛ کرشيش، فوکهتی، پِشه و کارليان از جملهی اين معلمان بودند و توسط همين معلمان اعزامی بود که نخستين ايرانيان، عکاسی را فرا گرفتند. بهزودی، عدهای از درباريان و شاهزادگان زیر نظر این آموزگاران و در پرتو توجه و اشتياق ناصرالدينشاه، در عکاسی تبحر يافتند و عکاسخانهی مبارکهی سلطنتی در کاخ گلستان تأسيس شد و بهدستور شاه، رسالههای چندی دربارهی عکاسی نگاشته يا ترجمه شدند. چنین بود که عکاسی، این پديدهی مدرن قرن نوزدهمی، در دوران سلطنت ناصرالدینشاه و در سالهای پس از آن بهتدریج شناخته شد و توسط خود ایرانیان به کار گرفته شد. از سویی دیگر و در همین دوران نخستین روزنامههای رسمی ایران پا به عرصهی وجود نهادند. انتشار روزنامه و به تبع آن مطلع ساختن مردم از حوادث سياسی، اجتماعی، پيشرفتهای علمی و اکتشافی، از ديگر اصلاحاتِ فرهنگی مهمِ این دوران محسوب میشود. روزنامهی وقايع اتفاقيه در سال 1267ق/1851م منتشر شد؛ شمارهی نخستِ اين روزنامه، روزنامچهی اخبار دارالخلافه نام داشت و از شمارهی دوم به بعد با نام وقايع اتفاقيه منتشر شد و بعد از آن با نام دولت عليه ايران بهچاپ رسید. پس از آن روزنامههای ملتی، ایران، دانش، ناصری و… پا به عرصه گذاشتند که همگی در زمان ناصرالدينشاه و پس از آن، در دوران مظفرالدينشاه منتشر میشدند.
امروزه اسناد و مدارک، منابع اطلاعاتی ارزشمندی برای شناخت تاریخ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه محسوب میشوند. در این میان نقش مطبوعات به دلیل انعکاس، تجزيه و تحلیل و گزارش مستمر رخدادها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به رواج روزنامهنگاری در دوره ناصری و مقارن شدن آن با ورود زودهنگام عکاسی به ایران، شاهد ظهورِ واژگانی چون عکس، عکاسی و… در نشریات این دوران هستیم. متاسفانه علی رغم وجود مدارک و اسناد بسیار در مورد عکاسی در این نشریات، تا به حال به طور جامع به گردآورد این اطلاعات پرداخته نشده است. از این منظر در اين کتاب سعی شده با گردآوری اخبار مربوط به عکاسی از بطن روزنامههای این دوران، سیر تحولات عکاسی ایران را رصد کنیم.
اين کتاب حاصل تورق بیش از هشت هزار صفحه از این روزنامهها، در قطعهای مختلف است که با خطوط متفاوتی از جمله نستعلیق، نسخ و ثلث کتابت شدهاند. از آنجا که در برخی از این روزنامهها مانند روزنامهی «ورقه ماه […] مدرسه مبارکه دارالفنون دارالسلطنه تبریز»، كوچكترين خبری در مورد عکاسی یافت نمیشود، این جستجو در نهایت بر بررسی چهارده عنوان از روزنامههای مطرح و مهم آن دوره طی سالهای 1267 تا 1313 هجری قمری متمرکز شده، که اسامی آنها به شرح زير است:
وقايع اتفاقيه
دولت علّيه ايران
دولتی
ملّتی (ملّت سنيه ايران)
روزنامهی اردوی همايون
ايران
مرآت السفر و مشکوة الحضر
علمی
مريخ
اطلاع
دانش
شرف
اردوی همايون
ناصری
نتایج بهدست آمده از بررسی و تحليلِ موارد استخراج شدهی اين روزنامهها را میتوان چنین عنوان کرد:
بيشترين خبرهای يافت شده از روزنامهی وقايع اتفاقيه و بعضاً روزنامه دولت عليّه مربوط به اخبار وقايعی است که در دارالخلافه به وقوع پيوسته است. با وجود اينکه اسامی و اطلاعاتِ زندگینامهایِ افرادی مثل کرشيش، فوکهتی، پشه و… در اين روزنامهها آمده است؛ اين اطلاعات، ارجاع مستقيمی به عکس و عکاسی ندارند، اما میتوان از ميان اين منابع، جزئياتی از زندگینامه، سفرها و دوره ی مأموريت و فعاليت افراد ذکر شده در ايران بهدست آورد.
با تأسيس مدرسهی دارالفنون در سال 1268ق/1851م و توجه ناصرالدينشاه به گسترش عکاسی و روند آموزش آن در اين مدرسه، به تدريج شاهد انتشار اخبار بسياری چون: اسامی معلمين و متعلمين مدرسهی دارالفنون، اعطای نشان و خلعت به معلمين و شاگردان مدرسه، کتب تأليف شده و همچنين فعاليتهای مرتبط با عکاسی هستيم.
هيمن وجود روزنامهها است که خبر تأسيس اولين عکاسخانهی عمومی در خيابان جبّاخانهی تهران به گوش عامهی مردم میرسد. در آن دوران، همین روزنامهها هستند که اخبار فن و هنری را منتشر میسازند که می رود از هنری درباری به هنری همگانی تبديل شود. با مشاهدهی خبرهايی از اين نوع به نقش مهم و کليدی روزنامهها در گسترش و انتشار اخبار عکاسی در جامعهی آن دوره پی میبريم.
از آگهیها و اعلانات موجود در برخی از اين روزنامهها، میتوان به انواع فنون و روشهای عکاسی در ديگر نقاط جهان پی برد. همچنين میتوان از واردات انواع اسباب و وسایل عکاسی به ایران در دوره ناصری آگاهی پیدا کرد. به همین نحو، برخی لغات و اصطلاحات مربوط به عکاسی (مثل دوربين)، از دل همین روزنامهها استخراج شده است.
روزنامههای ايران و اطلاع، بيشترين اخبارِ خارجيی مربوط به عکاسی را در خود جایدادهاند. در روزنامهی اطلاع تقريباً تمامی اخبارِ درج شده، اخبارِ متعلق به عکاسی در کشورهای خارجی است و در روزنامهی ايران، بيشترين حجم اطلاعاتی اخبارِ خارجی را بين سالهای 1295ق/1878م تا 1297ق/1879م مشاهده میکنيم. يکی از نکات قابل توجه اين است که اين اخبار همگی در برگيرندهی اطلاعات به روز عکاسی در دنيا نبودهاند، چرا که آخرین اخبار در خصوص فنون عکاسی، با فاصلهی زمانی چند ساله به ایران رسیده و در این جراید منتشر شده است. مثل خبری که در نمرهی 298 روزنامهی اطلاع، به تاريخ پنجشنبه 19 رجب 1309ق/1892م با عنوان «اختراع جديد در عکس»، در موردِ اختراعِ ژول ماری درج شده است و اين در حالی است که اتفاق مذکور سالها پیشتر و در سال1882م به وقوع پيوسته است.
با توجه به اخبار و وقايع سفرها و اردوکشیهای ناصرالدينشاه در اردوی همايون، مرآت السفر و مشکوة الحضر، ایران و روزنامهی اردوی همایون، در میيابيم که درتمامی اين سفرها عکاسباشی جزو ملتزمين رکاب ناصرالدينشاه بوده و بر طبق اخبار درجشده در روزنامهی ايران، عکسهای گرفته شده را به صورت آلبومی در پايان سفر به ناصرالدينشاه تقديم میکرده است.
لازم به ذکر است در بعضی موارد، حین مطالعه روزنامهها به دلیل خطوط به کار برده شده و یا ادبیات متفاوت با زمان حاضر و همچنين عدم استفاده از ابزار نگارش ويراستاری همچون گيومه، ويرگول و غيره، مشکلاتی چون ناخوانایی و نافهمی متون و مطالب وجود داشته که نهايتاً نقطهگذاری و استفاده از گيومه، كروشه و ديگر علايم نگارشی توسط نگارنده انجام شده است. هرگاه عبارتی ناخوانا بوده با سه نقطه علامتگذاری شده و برای اکثر گزارشها، عنوانی مرتبط با آنها انتخاب شده که در داخل کروشه قرار گرفته است. خبرهای گردآوری شده از این چهارده عنوان روزنامه، به ترتیب تاریخ انتشار هر یک از آنها درج شده و مواردی که در این روزنامهها مورد بررسی قرار گرفته، در شاخههای زیر دستهبندی شده است:
– آموزش عکاسی و تربيت عکاسان در دارالفنون و عکاسخانهی مبارکه
– شرح فعاليتها و مأموريتهای عکاسان خارجی مقيم ايران
– ابداع القاب گوناگون مثل لقب عکاسباشی
– حمايت از چاپ و نشر کتب گوناگون در مورد عکاسی توسط ناصرالدينشاه
– ترجمهی اخبار عکاسی (ابداع روشها و فنون گوناگون عکاسی) در روزنامههای خارج از کشور
– تاسيس عکاسخانهها و راه يافتن عکاسی به اجتماع
– ساخت مواد شيمايی عکاسی در ايران
– عکاسی علمی (پزشکی، نجومی، ايکس ری، آندوسکوپی)
– عکاسی در سفرها و اردوکشیها و اهداء آلبوم عکس به ناصرالدينشاه، عکاسی مستند و تهيهی گزارش تصويری
در پایان امید دارم، پژوهش حاضر، نقش هرچند اندکی در راه پیشبردِ مطالعاتِ سرآغازِ عکاسی در ایران ایفا کند و مورد توجه خوانندگان و پژوهندگان علاقمند به این حوزه قرار گیرد.