علیرضا نبی پور
مفهوم ابژه سازی موضوعیت خاصی در عکاسی دارد. در یک معنا، عکاسی بی آنکه خود بخواهد، از طریق بدل کردن انسان ها به چیزهایی برای نگریسته شدن آنها را به ابژه بدل می کند(سولومون- گودو 1991 c : 221 – 222 ).
پس از ابداع عکاسی و ورود زودهنگام آن به ایران و همچنین مورد توجه واقع شدن آن توسط شخص شاه و درباریان، این ابزار در محدودهی دربار جایگاه مناسبی پیدا کرد. با تسهل فرآیند عکاسی، برخی عکاسان با پیروی از قابلیت های این فن به ثبت موضوعاتی پرداختند که تا آن زمان یا امکان ثبت شان توسط نقاشان مقدور نبوده و یا سوژه از نگاه نقاشان کم اهمیت و فاقد ارزشِ تصویر کردن بوده است.
برخی از عکاسان که به نحوی با دربار در ارتباط بودند علاوه بر عکاسی از شاه و درباریان به تصویرکردنِ مناظر و ابنیه و… پرداختند . با توجه به علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی، برخی از عکاسان به منظور ثبت تصویر از ابنیه و اقوام مختلف به همراه شاه یا درباریان عازم سفر می شدند. برخی از سوژه های مورد توجه عکاسان را مردمانی تشکیل داده که به نوعی غیر عادی به نظر میرسیدند.
در این مقاله به بررسی بینشی که عکاسان به عنوان جزیی از اجتماع آن روز ایران، نسبت به این اشخاص غیر عادی داشته اند و نحوهی بازنمایی آن ها در عکس ها پرداخته شده است . نگارنده این مطلب با بررسی بیش از ده هزار قطعه از تصاویرِ، عکس های دوره قاجار که در کتابخانهی مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران1 موجود می باشد به تعدادی از این تصاویر دست پیدا نموده است که در یک تقسیم بندی کلی و مرزناپذیر آنها را بررسی نموده است:
ناقص الخلقه: اشخاصی که در ظاهرشان نقصی دیده می شود.
قصیرالقامه ها ( کوتاه قامتان ): این اشخاص کوتاه قد با وجود ظاهر غیر معمول از جانب اجتماع پذیرفته شده هستند.
مجانین : اختلالات ذهنی ، وجه غیر عادی این اشخاص است.
مقلدین : این اشخاص به دلیل داشتن حر فه ای خاص و نامعمول به اشخاصی غیر نرمال بدل شده اند.
پیران: سن زیاد موجب غیر طبیعی بودن این اشخاص شده است.
اشخاصی که دارای خلقتی غیر معمول هستند در درون جامعه حضور دارند اما مورد توجه قرار نمی گیرند .در این مطلب بیشتر به رابطه میان عکاس و سوژه پرداخته شده است.
ناقص الخلقه ها:
ناقص الخلقه ها انسان هایی هستند که در ظاهرِ خلقت شان نقصی وجود دارد ،این افراد به واسطه نقص شان از شکل معمول زندگی محروم هستند و گاهاً از برآورده کردن نیازهای روزمره عاجزاند، ظاهر این افراد توجه هر بیننده ای را جلب می کتد.
عکاسان دوره قاجار در طی سفرهای گوناگون برخی از این اشخاص را موضوع کارشان قرار داده اند. عکاسان در رویارویی با این اشخاص تمام سعی شان را در نشان دادنِ کامل نقصِ اندام این افراد به کار برده اند. لذا با نگاه کردن به این تصاویر درمی یابیم که این عکس ها به هیچ وجه گویای موقعیت روحی روانی سوژه ها و یا موقعیت و جایگاه اجتماعی آن ها نمی باشند و عکاس از دوربین تنها برای سندبرداری از این سوژه ها، به عنوان شی ای جالب استفاده کرده است .در برخی از عکس های به جای مانده از این افراد می توان شاهد برخی تمهیدات از سوی عکاسان بود که منجر به تاکید بر نقص این افراد ناقص الخلقه شده است. استفاده از پس زمینه های ساده و جدا نمودن شخص از فضای زندگی روزمره اش سبب می شود تا نقص شخص بیشتر هویدا گردد .( تصویر 1) همچنین با دقت بیشتر به حاشیه نویسی کنار عکس ها در می یابیم، لحن نوشته ها به صورتی است که تنها اشاره به نقص شخص دارد و عکاس در تصویری که ارایه داده است، هیچ اطلاعاتی از علت نقص و نحوهی رویارویی شخص با نقص بدن اش نداده است.
برخی عکاسان در رویارویی با این اشخاص ناقص الخلقه با برهنه کردن اندام آن ها توجه را بیشتر به عضو ناقص این افراد جلب می کنند به طوری که بعضاً خود شخص در حاشیه ساختار عجیب بدن اش قرار می گیرد( تصویر2).
در میان تصاویر یافت شده از اشخاص ناقص الخلقهی دوره قاجار، چند عکس از شخصی خراسانی موجود است که عکاس از جهت های گوناگون فرم عجیب پای او را نشان داده است. در این تصاویر عکاس با انتخاب زاویه دید مناسب و همچنین قرار دادن شخص در پس زمینهی ساده وبرهنه کردن عضو ناقص و عجیب بدنش این شخص ناقص الخلقه را به” شی ای برای دیده شدن “ تبدیل کرده است.
در واقع میتوان گفت هویت این شخص را عضو ناقص اش شکل داده است ، و دلیل سوژه شدن اش عضو ناقص اش بوده نه خود شخص. این امر موجب شده تصاویر موجود، شبیه عکس های پزشکی باشد که برای تشخیص بیماری افراد تهیه می کنند، در این عکس ها تمام قسمت های دِفرمِگی پای شخص کاملاً قابل مشاهده و واضح می باشد. متعاقباً شخص ناقص الخلقه با آگاهی بر خلقت ناقص اش، وجود اش را برای ارایه به عنوان ” شی ای برای دیده شدن ” از سوی عکاس پذیرفته است( تصاویر 3).
همچنین حاشیه نویسی عکس ها می تواند بیانگر بینش عکاس نسبت به این شخص ناقص الخلقه باشد . در حاشیه نویسی ها عکاس تأکید بر فقیر بودن و خلقت غریب یا ناقص این فرد دارد و این در حالی است که فرم پای شخص در عکس ها کاملاً بیانگر این نقص میباشد. گاهی نحوۀی رفتار و عمل شخص ناقص الخلقه به همراه نقص عضوش مورد توجه عکاسان واقع شده است. در دو عکسی که توسط آقا رضا ، عکاسباشیِ دربار ناصر الدین شاه انداخته شده است ، عکاس ابتدا بی دست بودنِ شخص و سپس به کتابت کردن با پایش اشاره می کند. برهنه کردن شخص ناقص الخلقه وحاشیه نویسی عکس ها نیز تاًکیدی مضاعف بر غیرمعمول بودن این شخص است. در این عکس ها نیز شاهد اطلاعاتی از نحوه زندگی سوژه توسط عکاس نمی باشیم و تنها به کتابت کردن با پایش که عملی غیر معمول است اشاره شده است(تصویر 4).
برخی از اشخاص ناقص الخلقه نیز سوژهی عکاسان دوره قاجار بوده اند . عبدالله میرزا قاجار از عکاسان پر کار این دوره، تصویری از کودکی شش ماهه که دارای نقص جسمی است تهیه کرده است. آنچه در ابتدا توجه را جلب می کند پدری است که با فرزند ناقص الخلقه اش با رضایت و خشنودی در برابر دوربین حاضر شده است، این شخص در فضای زندگی روزمرهاش، فرزند ناقص الخلقه اش را همچون دیگر فرزندش پذیرفته است. اما با مراجعه به عکس ارایه شده ، برخورد متفاوتی را از سوی عکاس شاهد هستیم، عکاس کودک را کریه المنظر، بدون زبان ودارای سری غیر عادی توصیف کرده است(تصویر 5).
به طور حتم میتوان تعداد زنان و دختران ناقص الخلقه را به میزان مردان در نظر گرفت، حال آنکه به دلیل موقعیت فرهنگی آن دوران از ثبت تصاویر زنان ناقص الخلقه امتناع شده است. با توجه به ممنوعیت های مذهبی و فرهنگِ ایرانیان در دوره قاجار، عکاسان کمتر به عکاسی زنان خصوصاً چهرهی آنها میپرداختند، از این رو زنانی که سوژهی عکاسی میشدند، معمولاً از نزدیکان عکاس و یا افراد تهی دستی بودند که در ازای این سوژهی شدن مبلغی پول دریافت می کردند2، نگارندهی مقاله در میان تصاویر مورد بررسی، تنها به یک مورد عکس برخورده است که زنی را به دلیل نقصانی که در زنانگی اش وجود داشته، موضوع عکاسی قرار داده اند(تصویر6).
متنی که در حاشیهی عکس نوشته شده گویای برخی آداب و فرهنگ ایرانِ دوره قاجار می باشد.
قصیر القامه ها(کوتاه قامتان) :
شاید بتوان اشخاص قصیرالقامه را در دسته بندی ناقص الخلقه ها قرار داد. اما با توجه به ویژگیهای مشترک بسیاری که تقریباً در تمامی این اشخاص به طور یکسان مشاهده می شود و همچنین دارا بودن زندگی وموقعیت اجتماعی عادی تر، ترجیحاً تصاویر این گروه از اشخاص در دسته بندی مجزا مورد بررسی قرار گرفته است.
با وجود نقصی که در ساختار آناتومی افراد قصیر القا مه وجود دارد اما این افراد توان اداره کردن زندگی یشان به نحوی معمول را داراند. در عکس های دوره قاجار اشخاص قصیر القامه در موقعیت های اجتماعی متفاوتی دیده می شوند. به طور کلی عکاسان دوره قاجار در رویارویی با این اشخاص، موضع عادی تری نسبت به سایر ناقص الخلقه ها اتخاذ کرده اند. به طوری که در عکس خانوادگی قصیر القامه ها چیدمان رایج عکس های خانوادگی آن دوره رعایت شده است. عکاس با قرار دادن پس زمینه رایج و همچنین انتخاب زاویه مناسب دوربین وچیدمان مناسب از میزان نقص این افراد کاسته است( تصویر7 ).
در میان عکس های قصیر القامه ها دو عکس از یک شیخ کوتاه قد موجود است، شیخ مانند سایر مردم عادی در کنار صندلی که به عنوان جزیی از تزیینات و دکور در عکس ها و نقاشی های دوره قاجار به کار میرفته، عکاسی شده است. نگاه مستقیم و مصمم شیخ به دوربین و همچنین جایگاه اجتماعی اش به عنوان روحانی و ارتفاع مناسب دوربین سبب شده نقص اش به عنوان شخصی قصیر القامه کمتر مشخص شود (تصویر 8).
مجانین: (دیوانگان)
علاوه بر اشخاصی که دارای نقصی در اندام شان هستند، گروهی به دلیل اختلالات ذهنی و رفتاری از سایر اجتماع منفک می شوند. از مهمترین مسایلی که این اشخاص را متفاوت از سایر افراد ناقص الخلقه میکند، عدم قدرت درک و فهم صحیح از مناسبات روزمره زندگی است. مجانین از دیگر افرادی بودند که توجه عکاسانِ دوره قاجار به آنها جلب شده است.عکاس با آگاهی از موقعیت سوژه اش او را به شی ای برای نمایش تبدیل کرده است، فرد مجنون به دلیل اختلالات ذهنی هیچگونه ذهنیتی از ابزار در دست عکاس ندارد. لذا این عدم آگاهی دلیل دیگری است بر مورد سوژه واقع شدن شخص مجنون.
گاهی عکاسان از دوربین مانند سلاح استفاده کرده اند، بطوریکه سوژه را تعقیب و تهدید نموده اند، و این وحشت و ترس ناشی از رویارویی با دوربین در چهره آن ها نمایان است( تصویر 9 ).
نکته قابل توجه در عکاسی از مجانین عدم درک این افراد از حضور ناخواسته شان در تصویر است. شخص مجنون به دلیل آنکه جالب توجه برای عکاس بوده به اجبار باید به عنوان سوژه در عکس حضور پیدا کند(تصویر10و 11).
بینشی که در عکاسی از مجانین این دوره حاکم است، کاملاً مسلط بر سوژه و تا حدی بی ادبانه می باشد، گاه عکاسی نه تنها حقوق اجتماعی این افراد را در نظر نمی گیرد بلکه حقوق انسانی آن ها را نادیده می گیرد.
مقلدین :
در اجتماع می توان شاهد حضور اشخاصی بود که به موجب حرفه و موقعیت اجتماعیِ غیر عادی شان از سایر افراد جامعه منفک می شوند. با وجود اینکه نقصی در اندام این افراد وجود ندارد اما به واسطه موقعیت اجتماعی شان به قشری غیر عادی در جامعه تبدیل می گردند.
در دوره قاجار جماعت مقلدین از جمله افراد جامعه بودند که به دلیل حرفه شان تقریباً شخصیت و جایگاهِ جدایی در اجتماع داشتند. این جایگاه متفاوت آنان، عکاسان را ترغیب به عکاسی از آن ها کرده است.
با بررسی عکس های مقلدین می توان شاهد تفاوت هایی در نحوی بازنمایی این اشخاص با سایر افراد غیر نرمال (که در طول مطلب به آن ها اشاره شد ) بود. مقلدین به تناسب شغل شان بارها سوژهِ نمایش داده شدن و دیدهِ شدن بوده اند، لذا این افراد( با توجه به حرفه شان) در برابر عکاس و دوربین و همچنین سوژۀ عکاسی شدن شان، دچار خود باختگی نشده اند. عکاس تنها واقعیت شغلی و ظاهر غیر عادی این افراد را در عکس نشان میدهد. بطوری که بر خلاف دیگر افراد غیر عادی که عکاسی شده اند، شخص عکاس مبهوت سوژه ها شده است(تصاویر 12، 13و 14).
استفاده از لباس های مندرس و ماسک ها و همچنین بکار بردن ژست های غیر طبیعی و نحوهی ایستادن در برابر دوربین دلیلی است بر آگاهی افراد بر سوژه شدنشان و در نتیجه دیده شدن، از این روی می توان گفت در این عکس ها سوژه ها بر عکاس غالب شده اند، و شاید این دلیلی باشد که عکاسان نتوانسته اند در مورد سوژه های این عکس هایشان حاشیه نویسی زیادی انجام دهند.
کهن سالان:
به طور معمول بخشی از افراد اجتماع را افراد پیر تشکیل میدهند. در میان افراد پیر برخی دارای سن بیشتری می باشند، به طوریکه بر اثر کهولت برخی ساختار های جسمی یشان دچار تغییرات میشود. این ویژگی های ظاهری افراد، توجه برخی عکاسان را به خود جلب کرده اند، به طوریکه افراد کهن سال را به عنوان موضوعاتی جالب، سوژهی عکس شان قرار داده اند.
با توجه به عکس های موجود از عکاسان دورهی قاجار و نحوه حاشیه نویسی آن ها تقریباً می توان به بینشی که نسبت به این افراد در جامعه داشته اند پی برد. در این عکس ها دو وجه از پیری را می توان شاهد بود، ابتدا کهولتی است که در اندام و ظاهر این افراد وجود دارد، این اشخاص کهن سال با ظاهر فرسوده و تکیده و پشت خموده در برابر دوربین قرار گرفته اند و این وجه از طریق تصویر قابل انتقال است، اما وجه دیگر کهولتِ این افراد که سبب شده است تا به اشخاص غیرعادی بدل شوند حاشیه نویسی عکس هاست که توسط عکاس انجام شده است، عکاس با قرار دادن این افراد در مرکز تصویر و عکاسی از نمای روبرو، همچنین حاشیه نویسی عکس ها، در ذهن کارت های بایگانی مراکز اسناد زندان ها که از مجرمین تهیه می شود را تداعی کرده است. عکاس در حاشیه نویسی با تاکید بر عدد سنِ اشخاص کهن سال، این افراد را به اشخاصی غیر عادی تبدیل کرده است( تصاویر 15 و 16 ).
نتیجه گیری
در این مقاله به کنش ها و واکنش های دو سویهی میان عکاسان و اشخاص غیر عادی در جامعهی دوره قاجار پرداخته شده است. لذا عکس های موجود ِاین افراد را می توان به عنوان اسناد تصویری، برای بیان بینش و نحوهی ارتباط، میان عکاس به عنوان جزیی از جامعه، و سوژه ها به عنوان اشخاصی که به نحوهای مختلف غیر عادی هستند در نظر گرفت.
با توجه به اینکه عکاسی در ابتدای ورود به ایران کاملا وابسته به دربار بوده است. می توان عکاسان را به عنوان اشخاصی منتصب از جانب دربار در نظر گرفت. از این روی اکثر سوژه ها در برابر دو چیز دچار خود باختگی شدهاند. ابتدا ابزاری که در برابرش قرار گرفته اند و دیگری عکاس به عنوان شخصی که از موضعی بالاتری در برابر سوژه قرار گرفته است. همچنین اشخاصی که عکاسی شده اند با آگاهی به ضعف شان به نحوی خود را آماده برای سوژه شدن و ارایه شدن در برابر دوربین کرده اند.
اما نکته ای که در عکس های ارایه شده توجه را بیشتر جلب میکند،حاشیه نویسی عکسها میباشد. اهمیت پرداختن به حاشیه نویسی ها در این مقاله از آنجایی است که سوژه هیچ دخالتی در بیان آن ندارد و عکاس با بینش یک سویه و شخصی اش در مورد سوژه ها اظهار نظر و قضاوت و در نتیجه حاشیه نویسی کرده است.