پایان نامه عکاسی کارشناسی
تن زدگی، میلاد عسکری گوهری؛ استاد راهنما: صیاد نبوی
پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران، بهمن1395
چکیده
زخمها، کبودیها و یا تظاهرات پوست، تصویر نقشهٔ تناند، درد-بنیان، هر کدام بازنمودِ حسی زجرآورند که بر تن تصویر شدهاند. نمودشان البته نشانهٔ زنده بودن است، هنوز زنده بودن و حس کردن. جای زخم اما مانند زمینی بایر بر نقشه است، دیگر راهی برای زجر دادن ندارد، جز زنده نگه داشتن خاطره و حسی از دوردست.
با استفاده از تصاویر موجود از زخمها و کبودیهای بدن افراد دیگر بر بدن خود، امکان ساخت و پرداخت بدنی منفرد در جهان ایده پدید میآید؛ بدن و یا روان اندیشیده شده -شاید محتمل باشد- و تنها، ایده به عین و تصویرِ واقع گرا تبدیل میشود. البته از جهت دیگر امکان ساخت بدن ترکیبی نیز وجود دارد. بدنی ترکیبی از افراد مختلف که فصل مشترکشان درد است و نه فرا انسانها و یا سایبورگ هایی که آیندهٔ بشر و نجات دهنده/نابودکنندهاش هستند. اگر فرا انسان هم باشد، والاییاش از درد و رنجی است که متحمل میشود.
این انسانِ رنجورِ همهٔ رنجها شاید شبیهترین به مسیح باشد، جورکشِ گناه دیگران برای رستگاریشان، اما امروز دیگر مسیحی بر زمین نمیآید، شاید به دلیل ناکامیاش برای رستگاری بشر؛ پس تن ترکیبی، سیزف وار تنها رنج میکشد، در خلأیی تاریک به خود میپیچد، ممکن است برای تسکین دردی، درد دیگر را متحمل شود یا فشرده شدنی، اما مسیحی است ملحد که الحادش نیز موجب آزارش است، از هر زیستن دیگری تن می زند و در خاموشی، درد خود و دیگران را بر دوش میکشد.