عباس امیری
چکیده
این مقاله نحوه ی بازنمایی ایرانیان دوره ی قاجار را در عکس های مستند مردم شناسانه بررسی می کند و سعی دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که؛ آیا در نحوه بازنمایی تصاویر عکاسان ایرانی و خارجی از ایران دوره قاجار تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ و اگر تفاوتی در بازنمایی وجود داشته، چگونه بوده است؟
با ورود عکاسی در دوره قاجار، عکاسان خارجی بسیاری به همراه هیئت های سیاسی یا به صورت انفرادی (جهانگردان) به ایران آمدند. عکاسان ایرانی و گروه خارجی توانستند مجموعه تصاویر گستردهای از آداب، رسوم، مشاغل و طبقات مختلف مردم ایران گردآوری کنند. بررسی این تصاویر تفاوت هایی در نحوه ارائه عکس های نهایی نشان می دهد. عکاسان ایرانی به خاطر دلایل فرهنگی و مذهبی فاقد سنت تصویری عکاسان غربی بودند. اکثر آنها جز خانواده های اشراف بودند که به عکاسی می پرداختند. اما تصاویر مستند آن ها به خاطر درک عمیق تر و امکان ورود به لایه های خصوصی تر افراد، ملموس تر هستد.
تصاویر عکاسان خارجی از زیبایی شناسی بصری بیشتری برخوردارند. اما در بعضی از تصاویر نوع انتخاب سوژه نشان از حالت گزارشی و گذرا دارد. همچنین می توان ردپایی دیدگاه شرق شناسانه را در بعضی از تصاویر یافت. این اختلاف ها باعث می شود که تصاویر مستند ارائه شده از یک موضوع متفاوت باشد، در نتیجه دو نوع مختلف برداشت ذهنی از تصاویر مردم شناسانه ایران را در بیننده عکس ها ایجاد می کند.
کلمات کلیدی: شرقشناسی، سفرنامه، نقاشی، عکاسی، عکاسان غربی، دوره قاجار.
1-مقدمه
این مقاله بر آن است که از طریق جامعه شناسی و عکاسی به کنکاش در عکسهای مستندنگارانهی دوره قاجار بپردازد.
اگر تولد علم جامعه شناسی را انتشار نوشتههای کنتComte’s,1798-1857)) فرض کنیم که اصطلاح جامعه شناسی را برای اولین بار بدین علم اطلاق کرد، و تولد عکاسی را سال 1839 م داگر(Daguerre,1787- 1851 Louis–Jacques–Mandé) شیوهی خود را برای ثبت تصویر بر روی صفحه فلزی برای همگان شرح داد بدانیم، میتوان به این نتیجه رسید که عکاسی و جامعه شناسی تولدی همزمان داشتند. یکی از موضوعاتی که برای هر دوی آنها از اهمیت برخوردار بود، مطالعه و شناخت جامعه بود. (,1974 Becker, H.S)
نتیجه عکاسی، عکس است. با نگریستن به عکس ها میتوان به نوعی «زبان تصویر» رسید که درکی از سوژه ایجاد میکند. چیزی که در جامعه شناسی با کلمات انجام میشود . از اولین سالهای ابداع عکاسی، تصاویر مورد استفاده باستان شناسان، جامعه شناسان، شرق شناسان و مراکز آکادمیک قرار گرفت. دلیل اهمیت عکس، فرض استناد گونه و واقعیت نهفته در آن است. این تصاویر را عکاسان با سفر به نقاط دوری چون بیتالمقدس، عثمانی، مصر فراهم آوردند. این دوره مربوط به قرن نوزدهم بود.
ایران این دوره (قاجار) به دلیل همسایگی با عثمانی و افغانستان (دروازه هند) مورد توجه اروپائیان بود. بنابراین هیئت های سیاسی که اغلب عکاسان حرفه ای به همراه داشتند وارد ایران شدند. عکاسان هئیتهای سیاسی، عکاسی را به افرادی به نام عکاسباشی آموزش دادند و هر دو دسته عکاس خارجی و ایرانی به مستند نگاری ایران پرداختند. در این نوشتار منظور از عکس، عکسهای مستند مردم شناسانه است. منظور از عکاسان خارجی، افرادی که با هر عنوان وارد ایران شده و ملیت و تابعیت اصیل ایرانی (همچون سوریوگین ,1830s-1933 Antoin Sevruguin) [1] ندارند. دوره مورد بررسی دوره قاجار است.
2-تاریخچه عکاسی در ایران
“دربار قاجار بی شک مهمترین عامل ورود زودهنگام پدیده ی عکاسی به ایران است. موقعیت جغرافیایی ایران و وجود منابع سرشار آن عاملی بود برای برقراری ارتباط با دربار قاجار و به ویژه ناصرالدین شاه”(ستاری،1382). دلیل حضور عکاسان خارجی از یک سو تهیه گزارش تصویری از ایران برای کشورهای خود و از سوی دیگر آگاهی از علاقه شاهان قاجار(همانند شاهان صفویه) به پرتره بود.
اولین پرتره توسط نیکلای پاولوف (,1842 Nikolj Pavlov) در اواسط دسامبر 1842 م از محمد شاه ,1808 – 1848) Mohammad Shah) گرفته شد. بدین ترتیب تنها به فاصله سه سال از ابداع عکاسی، این ابزار وارد ایران شد.
پس از محمد شاه، ناصرالدین شاه ,1831 –1896) Nasser al-Din Shah) به قدرت رسید. به دستور وی افرادی به نام «عکاسباشی» موظف به یادگیری عکاسی شدند. خود شاه نیز عکاس ماهری به شمار میرفت.
عکاسان خارجی بر اساس نوع فعالیت در سه دسته گنجانده میشوند. 1. معلمان عکاسی چون کارلهیان(Frances Carlhia,1818-1870). 2. عکاسان هیئتهای سیاسی و نظامی هم چون پشه( 1864،Luigi Pesce[2]) مونتابونهluigi montabone ,1862)). 3. افراد مستقل. این گروه شامل دو دستهاند؛ دسته اول جهانگردانی چون مادام دیولافوا(M. Diolafoa,1844-1920) ، جورج استیونس (George Stevens,1880-1967)و باستان شناسانی چون دمرگان,1857-1924) De Morgan) و دسته دوم افرادی همچون سوریوگین و هولتسرHoltser , 1863) ).[3] گروه سوم بیشترین عکس های مستند مردم شناسانه را به صورت هدفمندتر تهیه کرده اند.
3-تقسیمات مردم شناسانه
برای آنکه بتوان این همه عکاس و عکس را در تقسیماتی جامع قرار داد، مبحث را بر اساس گروهبندی اجتماعی پیمیگیریم.
3-1جنسیت
ساده ترین و ابتدایی ترین نوع تقسیم بندی جنسیتی بر اساس مرد و زن است. عکاسان این نوع تقسیم بندی را در تصاویر خود نشان داده اند.
3-1-1مردان
اولین عکاسهای ایران را مردان از مردان انداختند. بیشتر عکاس های اولیه ایران شامل پرترههای شاه و اطرافیان او بود. در عکس های تک نفره یا چند نفره عکاسان ایرانی اقتدار، قدرت و برتری مردان مشاهده می شود. (تصویر شماره 1)
پرتره ها در میان دکورهایی که متاثر از دکورهای غربی بود عکاسی می شدند. گاهی عکاس ایرانی با قرار دادن مرد بومی در میان دکوری غربی عکس های غربیان از بومیان را تکرار کرده است. (تصویر شماره 2).
“عکاسی مستند از مردم از همان اول، گرایش به صحنه پردازی در داخل و یا خارج از استودیو با استفاده از مدل ها را پیدا کرد. بدین ترتیب عکاس خود را مجبور به بازسازی وقایعی که مشاهده می کرد دید. لذا، چنین عکس های ساختاری تمثیلی (allegorical stucture) و مجازی پیدا می کرد.” (شیخ، 1378)(تصویر شماره 3)
عکاسان خارجی در عکاسی از مردان (به غیر از پرتره های درباری) سعی داشتند که بر اقتدار پرتره ها تکیه نکنند و اغلب سوژه ها به شکلی ملموس و ساده نشان داده می شد. این عکس ها گزارشات تصویری مستند گونهای از مردان ایرانی است. (تصویر شماره 4)عکاسان خارجی برای اولین بار از نمادهای ایرانی چون پارچه و قالی ایرانی جهت بازنمود پرتره های مردانه استفاده کردند.(تصویر شماره 5 )
گاهی نیز از مواردی فنی هم چون رنگ جهت افزایش بار اطلاعاتی عکس استفاده می کردند. به عنوان نمونه عکسی از مونتابونه ” به روش دستی رنگ آمیزی شده و به شکلی واقعی و مستند، رنگ لباس سربازان و پیشخدمتان درباری و برخی از تزیینات مربوط به معماری کاخ را سندیت بخشیده است.”(طهماسب پور، 1385)(تصویر شماره 6)
3-1-2زنان
عکاسی از زنان به علت ذهنیت سنتی و مذهبی در ایران نکوهیده است، لذا عکاسان اجازه عکاسی از زنان نامحرم را نداشتند. برای بررسی عکس های این مدخل میتوان با استفاده از سه دسته تصویر در این نوع عکس ها کنکاشی داشت.
زنان درباری
شاید بتوان گفت اولین عکاس ها از زنان ایرانی توسط ناصرالدین شاه از زنانش گرفته شده است. که شامل عکس هایی از خانوادهی سلطنتی قاجار، زنان صیغهای و عقدی ناصرالدین شاه بود. این عکس ها نوعی عکاسی خانوادگی است که در محفلی شاهانه و توسط شاه انجام میگرفت. عکسها حاکی از آرامش و سادگی است. در بعضی از تصاویر خلاقیت شاه عکاس دیده می شود. (تصویر شماره 7) بعضی از تصاویر تقلیدی از پورنوگرافی رایج در آتلیههای اروپایی است. “چنین عکس هایی بعدها نیز در میان زنان خانواده های اشراف و در اواخر دوران قاجار نیز در میان افراد طبقات متوسط جامعه مورد تقلید قرار گرفته است. ” (طهماسب پور،1381) تقریباً هیچ عکاس خارجی نتوانسته از حرمسرای شاه عکاسی کند زیرا ورود برای عکاسان خارجی غیر ممکن بود. اگر عکسی توسط عکاسان خارجی در سطح دربار تهیه میشد، مربوط به مردان و کودکان بود.
زنان عادی
عکس های زنان عادی در دو دسته عمده گنجانده می شود: “بخش اول مربوط است به بررسی عکاسی از بانوان بدون چادر و روبنده در محیط های داخلی مانند استودیوها، خانه های اعیان و اشراف و اندرونی ها و بخش دوم شامل عکاسی از بانوان در محیط های خارجی مانند خیابان ها و معابر عمومی، اماکن تفریحی و مذهبی، گردش گاه ها و تکایا و مساجد و زیارت گاه ها می شود.”(طایی،1387)
در این دو محیط پوشش زنان قابل تأمل است. در آتلیه و فضای داخلی زنان دارای پوششی ایرانی هستند. این عکس ها مشترکاً توسط عکاسان ایرانی و خارجی عکاسی شده است.(تصویر شماره 8)
بیشتر عکس های محیط بیرونی زنان را عکاسان خارجی گرفته اند. دلیل آن عدم امکان بازنمایی زنان در محیط های معمولی چون خانه است. از بررسی عکس های بیرونی زنان آن دوره میتوان به محدوده ی فضای اجتماعی که زنان میتوانستند وارد آن شوند، اشاره کرد. پوشش زنان اقلیت مذهبی نیز قابل تأمل است.” لباس زنان اقلیت مذهبی با لباس زنان مسلمان متفاوت است، (زنان ارمنی) موقع خروج از خانه باید چادر بلند ساده و سفید که تا مچ پایشان برسد برتن کنند. جنس آن پارچهی پیراهنی است. روی دهان و سر بینی خود پارچه سفید و سبکی میبندند. رسم این است که میخواهند کسی آنها را نشناسد.” (دلریش، 1375)(تصویر شماره9)
روسپیان و رقاصان
گروهی نسبتاً غیر رسمی که بدون محدودیتی در دوره قاجار فعالیت داشتند. این گروه به دلیل محدودیت مذهبی و نکوهش کارشان از سوی جامعه سنتی کمتر مورد توجه عکاسان ایرانی بودند. تصویر شماره10) اما بعضی از عکاسان خارجی جهت بازنمود تفکرات اوریانتالیستی در مورد زن شرقی از این زنان استفاده می کردند. در بعضی از کتاب ها این زنان را به عنوان زنان ایرانی معرفی کرده اند.(تصویر شماره 11) به عنوان مثال سوریوگین”گو اینکه عکس هایش برخاسته از واقعیات است برخورد رمانتیک او در عکس های پرداخته شده اش در پی بر انگیختن حس اعجاب (exoticism) تماشاچیان بوده است که همراه با درک هنریش در حالت ساده به عکس هایی غیر مستند و در حالت افراط به عکس هایی دور از واقعیات منتج شده است.” (شیخ، 1378) شکل دیگر این نوع عکاسی، نشان دادن زنان در لباسهای مردان است.
3-2 اصناف و بازار
بیشتر اصناف شرقی در بازار فعالیت دارند. بازارهای سنتی و قدیمی به دو صورت رو باز و سرپوشیده وجود داشت. در آن ترکیبات گوناگون اجتماع دیده می شد. از این رو گاهی یک عکاس به مثابه یک جامعه شناس در بازار حضور می یافت و موضوعات جالب انسانی را مورد توجه قرار میداد.
کمی تصاویر عکاسان ایرانی در مقایسه با عکاسان خارجی نشان از عدم برخورد جدی و کاوشگرانه با موضوع اصناف و بازاریان دارد. درعوض عکاسان خارجی به خوبی وفور توانستند اطلاعات مستندنگارانه بازار را دریابند، لذا از اصناف مختلف، رهگذران، معاملات خریداران و فروشندگان عکاسی کردهاند. هولتسر از جمله عکاسانی است که علاوه بر عکاسی، آماری دقیق از اصناف اصفهان عرضه کرده است. (تصاویر شماره13،12)
3-3 اقوام ایرانی
یکی دیگر از تقسیمبندیهای انسان شناسانه، تقسیمبندی قومیتی است، که در ایران، به علت تکثر قومی این مبحث در عکس ها قابل پیگیری است. عکاسان ایرانی بیشتر به دستور شاه، به ایرانگردی و عکاسی از مناطق مختلف ایران میپرداختند. عکاسی از اقوام ویژه ایرانی، به ندرت به شکلی هدفمند انجام میشد. عکاسان ایرانی بیشتر از افراد مرفه و رؤسای قبایل عکاسی کرده اند لذا این نوع عکاسی شکلی هدفمند ندارد . (تصویر شماره 14) اما عکاسان خارجی با این قضیه به صورت قوم نگارانه برخورد کرده و سعی در نشان دادن بافت ایران داشتند. بنابراین چونان کاوشگری سعی می کردند افراد را در بطن محیط زندگیشان عکاسی کنند. (تصویر شماره 15) دانا استاین در مورد این عکس ها می گوید”راه و رسم زندگی در ایران سخت در حال تحول است، تقریبا از چند سال پیش بسیاری از آداب و تجملات زندگی خارجیان و اروپاییان در این کشور نفوذ کرده و بناها و رسوم کهن(حتا طرز لباس پوشیدن) به تدریج از میان می رود، به طوری که تا چند سال دیگر از بسیاری از آنچه شاردن(۱۶۴۳ – ۱۷۱۳ Jean Chardi) و تاورنیه (Jean-Baptiste Tavernier 1605 –1689)توصیف کرده اند، چندان اثری نخواهد ماند.” (استاین1368)
3-4 زندانیان و مجرمین
عکاسی و بازنمایی تصاویر مجرمان در ایران از موضوعات مورد توجه دربار بود. مجرمان به دلیل شرایط سیاسی به دستور نهادهای قدرت مورد عکسبرداری قرار میگرفتند. بنابراین در ایرانِ دوره قاجار، میان عکاسی و نهادهای قدرت، همواره رابطه ای خاص وجود داشت. (تصویر شماره16)
” ناصرالدینشاه در اواخر سلطنش محمد حسن قاجار(Mohammad Hassan Khan Qajar) را مأمور نمود تا عکس زندانیان قزوین را، که حاج محمدعلی محلاتی(mohamad ali mahalati HAJ) و میرزا رضای کرمانی(Mirza Reza Kermani) و حاجی علی امین شهیزادیShahizadi) Haji Ali Amin) و گروهی دیگر جزو آنها بودند، برداشته و به شاه عرضه کند.” (ذکا،1376) (تصویر شماره17)
بیشتر تصاویر عکاسان خارجی شامل عکسهایی است از صحنههایی است که در ملأ عام برگزار می شد، مثل دار زدن یا فلک کردن. شاید هدف از این تصاویر تاکید بر خشونت شرقی باشد.(تصویرشماره 18)
3-5 گداها و دراویش
در ادبیات شرق و ایران گداها و دراویش به عنوان صنفی مورد پذیرش شناخته میشوند. آن ها در میان طبقات مردم حضور دارند و بهعنوان گروهی جدا از جامعه با آنها برخورد نمیشود. اما برای غربیان این گروه عنصری جالب و قابل تأمل محسوب میشوند. در میان عکسان ایرانی تصاویر زیادی از گداها و دراویش وجود ندارد. چرا که اکثر عکاسان دربار به این صنف و گروه بهعنوان افراد فرودست جامعه با همان بینش طبقاتی نگاه میکردند.
اما عکاسان خارجی به خاطر تفکرات اوریانتالیستی و جایگاهی که درویش و گدا در ادبیات شرق دارند، به این موضوع بسیار پرداختند. شکل و شمایل و ابزار خاص این گروه ها همیشه سوژههایی ناب برای عکاسان خارجی بهشمار میرفت. تقریباً بیشتر عکاسان خارجی که به ایرانگردی پرداختند، چند عکس از این دو دسته دارند. (تصاویر شماره19و20)
گاهی نیز از طریق بازسازی در آتلیه این گروه ها را با حالت های اغراق شده، معرفی کرده اند. (تصویر شماره 21)
3-6 روحانیون
یکی از عناصر مهم شرق، مذهب است که در ایران روحانیون نماینده آن هستند. این گروه دارای سلسله مراتبی از شاگرد تا فیلسوف بوده و به خاطر جایگاهی که در جامعه ایرانی دارند قابل احترام هستند.
عکاسان ایرانی اکثر روحانیون را در محل تدریس و زندگی شان عکاسی کرده اند. می توان تصاویر این گروه را گواهی برای تأیید عکاسی از سوی مذهب دانست. کسی چون آقارضا در سفر خراسان، به دستور شاه مأمور شده تا از فیلسوف ایرانی یعنی حکیم سبزواری(Hakim Sabzevari) در منزلش عکاسی کند. “آقارضای عکاسباشی، پیشخدمت خاصه، (آجودان مخصوص و خازن صرف جیب همایون)، حسب الامر عکسی از جناب حاجی ملاهادی برداشت و چون جناب حاجی تا این وقت، عمل عکاسی را ندیده بلکه آن را مخالف قانون و براهین علمیه حکمای سلف می دیدند، نهایت متعجب شدند”.(طهماسب پور،1389). (تصویر شماره 22)
عکاسان غربی کمتر میتوانستد به محیط شخصی روحانیون وارد شوند. شاید به دلیل اینکه عکاسان خارجی غیرمسلمان محسوب میشدند. البته کسی چون سوریوگین از روحانیون در آتلیه ی خود عکاسی کرده است.
3-7 اقلیتهای مذهبی
از تمایزات مهم در جامعه ایرانی میتوان به تفاوت مذهبی اشاره کرد. تفاوتهای مذهبی باعث بارز شدن تفاوتهای اجتماعی میشود. این تفاوت از نوع پوشش و معماری خانه گرفته تا مراسم مذهبی و حتی غذا و نوشیدنی را شامل می شود.
عکاسان ایرانی کمتر به موضوع اقلیتها پرداختهاند. شاید بهترین دلیل، عدم امکان ورود این عکاسان به فضای زندگی اقلیتها باشد. بنابراین بیشترین تصاویر موجود از اقلیت های مذهبی را میتوان در میان عکسهای عکاسان خارجی جستجو کرد. تصاویر ابتدایی از اقلیت ها بیشتر شامل پرتره نگاری است. از بررسی پرترههای عکاسانی چون سوریوگین یا هولتسر از رهبران و کشیشان مسیحی، میتوان به این نتیجه رسید که بیشتر عکس ها به سبک عکاسان اروپایی است. (تصویر شماره 23)
این امر نشان از گرهخوردن تفکر عکاس غربی و سوژهای با تفکر غربی در مکانی دیگر(ایران) است. به هر حال، عکاسان خارجی قصد داشتند که از خلال این عکسها شیوه ی زندگی هم کیشان خویش را به تصویر کشند و گزارشی تصویری از زندگی آنها ارائه نمایند.
4- نتیجهگیری
مقاله حاضر سعی داشت تا از طریق بررسی عناصر جنسیت، اصناف، قومیت و غیره بر این امر تأکید کند که میان امکانات، نگاه، اهداف و خلاقیتهای عکاسان ایرانی و خارجی اختلافاتی قابل ملاحظه وجود دارد. بدین معنا که عکاسان ایرانی به دلیل زیستن در متن و بافت اجتماعی ایران در پارهای موارد از عکاسان خارجی موفقتر بودهاند یا در انتخاب موضوع خود آزادانهتر عمل کرده اند. اما از سوی دیگر کار عکاسان خارجی به لحاظ دید جستجوگرانه و نیز عناصر بصری و زیباییشناسانه بهتر و از جنبه هنری قابل توجهتر از تصاویر عکاسان ایرانی است.
از بررسی تصاویر عکاسان ایرانی چند نکته قابل ملاحظه است. 1. اینکه اکثر عکاسان ایرانی از طبقه مرفه و درباری بودند. 2. به فرمان شاه یا جهت تقرب به شاه به کسوت عکاس باشی در می آمدند. 3. همانند کارمندی دولتی بیشتر موظف به تهیه عکس از سوژه های مورد توجه شاه بودند. 4. خلاقیت هایی از سوی عکاسان ایرانی انجام شده اما از سوی دیگر عکاسان ایرانی ادامه نیافت. 5. عکس های آتلیه عکاسان ایرانی بسیار شبیه عکس های خارجی است. دلیل آن عدم وجود سنت تصویری قوی در عکاسان ایران است و دیگر، آموختن عکاسی از عکاسان خارجی است. 6. از عکاسی به صورت ابزاری برای تفنن و سرگرمی استفاده می شده، و این دیدگاه تا دوره ای طولانی ادامه داشت. 7. گزارشات تصویری مستندنگارانه انجام شده به دستور شاه بوده و معدود عکاسان ایرانی غیر درباری اقدامی جهت مستندنگاری عمیق تر از جامعه ایرانی انجام ندادند.
از سوی دیگر عکاسان خارجی چون با اهداف خاصی وارد ایران می شدند تصاویر آن ها ویژگی خاصی داشت. برخی از عکاسان خارجی هیئت های سیاسی بر شاه، درباریان و ساختار قدرت متمرکز شدند و حاصل کار آن ها گزارشات تصویری از درباریان، کاخ ها، قلعه ها و نظامیان بود. دسته ای دیگر که مستقل عمل می کردند کاوشگرانه وارد لایه های مختلف اجتماع شدند. این گروه بیشترین تصاویر مستند مردم شناسانه را تهیه کردند و از تمام طبقات، اقشار و گروه ها عکاسی کردند و هر جا به علت محدودیت خاصی نتواسته اند عکاسی مستندنگارانه انجام دهند ایده های خود در آتلیه ها بازسازی می کردند. در نهایت قسمتی از تصاویر این گروه غیرواقعی، رمانتیک و دارای کارکردی اوریانتالیستی شده است.
از خلال تصاویر عکاسان ایرانی و خارجی پیداست که موضوع عکس ها (مردم ایران) در بیشتر تصاویر به مثابه “دیگری” قلمداد شده است. عکاس ایرانی با توجه به اختلاف طبقاتی، فرهنگی، شغلی، انتظارات کارفرما و نیز عدم درک ارزش ابزار عکاسی در مستندنگاری از جامعه، نتوانسته کاوشی تصویری در لایه های مختلف اجتماع انجام دهد. ابزار عکاسی در دست دربار هم چون وسیله ای برای رسم تصویری حد فاصل طبقه ی دربار و مردم عمل کرده است. گویی اگر از مجرمی، نوکری یا مراسمی عکاسی شده، هدف نشان دادن برتری دربار بوده که عکاس ایرانی آن را انجام داده است. ابزار عکاسی به دلایل اقتصادی و فرهنگی هیچ گاه در اختیار مردم قرار نگرفت تا مردم خود را از طریق تصویر نشان دهند. تصاویری که اگر تهیه می شد امکان مقایسه با عکس های گزینشی عکاسان ایرانی را امکان پذیر می کرد.
از سوی دیگر عکاسان خارجی چون جستجوی گری وارد ایران می شدند بنابراین هر چیز ایران برای آن ها تازه و حکم سوژه عکاسی را داشت. آن ها سعی می کردند اختلاف ها، جذابیت ها و ویژگی های ایران و ایرانی را نشان دهند. وفور عکس هایی با موضوعیت بناهای تاریخی و معماری ایرانی و مردم شناسانه، نشان از شگفتی و تحسین آن ها دارد. اما در بعضی از سوژه های انسانی با پیش ذهنیتی غربی عکاسی کرده اند. آن ها سعی می کردند در این تصاویر ایران را به صورت پاره ای از شرق افسانه ای نشان دهند. در موضوعاتی همانند طبقات ضعیف جامعه (گداها، دراویش) یا زنان سعی کرده اند که به صورت مستند یا به صورت بازسازی شده، پیش ذهنیت خود را به شکلی مضاعف نشان دهند. با توجه به وضعیت بد اقتصادی ایران دوره قاجار این سوژه ها (گداها، دراویش) در جامعه بسیار زیاد بودند بنابراین عکاسان خارجی با پرداختن به این سوژه ها تصاویری آکنده از فقر، بدبختی و فلاکت را خلق کردند. سوژه دیگر یعنی زنان که شاید نیمی از جمعیت ایران دوره قاجار را شامل می شد نیز همین سرنوشت را داشته و زنان را در پوشش های معماگونه یا بازنمایی زنان حرمسرا به صورتی تحریف شده و غیرواقعی نشان داده است. این تصاویر منتهی به تقویت ذهنیت اوریانتالیستی در غرب از ایرانیان شد. در نتیجه تحریف و سوء برداشتی را از ایرانیان دوره قاجار ایجاد کرد.
نکته دیگر مصرف عکس است. اشاره شد که تولد جامعه شناسی همزمان با عکاسی بود. در غرب کرسی های آکادمیک به ارزش تصویر در مطالعات انسان شناسانه پی بردند و از تصویر برای مطالعه ی خود و جوامع دیگر استفاده می کردند. این امر منجر به تشویق عکاسان برای عکاسی از سوژه های مختلف شد. بنابراین دانش و هنر(عکاسی) کنکاشی انسانی را آغاز کرد و طبقات مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفت. عکاسان خارجی چه با هدف تهیه گزارش تصویری برای کشور خود و چه یافتن بازار فروش عکس سعی کردند کنکاشی در لایه مختلف جامعه و سوژه های آن داشته باشند. اما در ایران دوره قاجار به علت عدم وجود دیدگاه علمی یا جامعه شناسانه، تهیه عکس به قصد تامین تصویر برای آرشیوهای دولتی یا شخصی انجام می شد. یعنی ابزار عکاسی به صورت تفننی و سرگرم کننده به کار می رفت. بنابراین عجیب نیست که عکاس ایرانی به صورت عمیق با سوژه های جامعه ی خود روبه رو نشده است.
کتاب شناسی:
-
1. Becker, H.S, Photography and Sociology; Studies in the Anthropology of Visual Communication, 1974, p1.
-
ستاری، محمد، سیر تحول عکاسی، انتشارات سمت، سال 1382،چ 2،ص8.
-
شیخ، رضا، نقدی بر ادوار نخستین عکاسی مستند مردم شناسی (1840-1900)، عکسنامه، انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی، شماره 6،خرداد/تیر 1378،سال دوم، ص7.
-
طهماسب پور، محمدرضا، ایتالیایی ها و عکاسی در ایران، نشر قو،سال 1385، چ1،ص53.
-
طهماسب پور، محمد رضا، ناصرالدین شاه عکاس،نشر تاریخ ایران، تهران سال1381،چ 1،ص47.
-
طایی، پروین، بررسی زنان در عکاسی دوره قاجار، دو ماهنامه بیناب، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی،آبان 1387، شماره دوازدهم ،ص172.
-
بشری، دلریش، زن در دوره قاجار، انتشارات سوره، چ1، تهران1375، ص 82.
-
. شیخ، رضا، سوریوگین و تصویر سازی از ایران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، عکسنامه، شماره، مرداد/شهریور 1378،سال دوم، ص5.
-
استاین، دانا،سرآغاز عکاسی در ایران،ترجمه ابراهیم هاشمی، انتشارات اسپرک، سال1368، چ1،ص26.
-
ذکاء، یحیی، تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، چ 1، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1376، ص 120.
-
طهماسب پور، محمدرضا، از نقره و نور، نشر تاریخ ایران، تهران1389،چ1،ص19.